آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل لینک
هوشمند نويسندگان |
وبلاگ تخصصی سنتور استاد محسن نجفی
معرفي سنتور و آموزش سنتور
دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 9:39 :: نويسنده : محسن نجفي
تاريخ نشان ميدهد كه رشد پديدههاي اجتماعي و فرهنگي نيز همانند ساير پديدههاي طبيعي و هنرهاي بشري طي سلسله مراتب خاص و طبق ضوابط منطقي تكامل پيدا كرده است در دوره ساسانيان موسيقي از اهميت فراواني برخوردار بوده است بهطوري كه در آن زمان موسيقيدانان برجسته و نامآوري پا به عرصه وجود گذاشتهاند و سبب شكوفايي ابزارآلات موسيقي شدهاند. آنها در بين مردمان، حاكمان و صاحبمنصبان از جايگاه خاص و ممتازي برخوردار بودهاند و مورد ستايش و احترام همگان واقع ميشدهاند. در آن دوران نوازندگان موسيقي و سازندگان ساز و آلات موسيقي دست به ابتكاراتي زدند و سازهاي مختلفي را ساختند كه اصطلاحاً سازهاي كثيرالاوتار ناميده ميشوند. مسعودي آن آلات را چنين برشمرده است: عود، تنبور، چنگ، زنگ مزمار، ناي و سنتور. از سازهاي مهمتر آن دوره عود هندي بوده است كه بيشترين مورد استفاده را داشته است. پس از استيلاي اعراب بر ايران با توجه به ديدگاهي كه فقه اسلامي در مورد موسيقي قائل بود ساز و نواختن آن در ملا عام مذموم بود و به اين دليل موسيقي و ساز و نوازندگي از صحنههاي اجتماعي حذف شد. اما از آنجا كه موسيقي و نوازندگي ريشه در نهاد و ذات آدمي دارد هرگز از ميان مردم محو نشد و در خفا به تكامل خود ادامه داد و بهتدريج با روي كار آمدن خاندان عباسي مجدداً با چهرهاي كاملتر رخ نمود. از نوابغ موسيقي در اين دوره ميتوان به بوعليسينا (متوفي در 428 ه .ق)، صفيالدين ارموي (متوفي در 656 ه . ق)، قطبالدين شيرازي (متوفي در 710 ه . ق) و عبدالقادر مراغي (متوفي در 838 ه . ق) اشاره كرد. در اين دوره هنر آوازخواني بهخاطر استفاده از آن در تعزيهخواني و ساير مراسم مذهبي به جايگاه رفيع و ارزش خاصي دست يافت. شواهد تاريخي نشان ميدهد كه در ميان سازهاي ايراني سنتور از قدمت ديرينهاي برخوردار است. از زمانهاي بسيار قديم سنتور جعبهاي ذوذنقهاي شكل بوده كه برروي آن تارهايي از زه ميكشيدند. جنس زه از روده گوسفند بود كه به دور خود تابيده ميشد و به همان حالت خشك ميگرديد و شبيه ريسماني به ضخامت 3 تا 5 ميليمتر بود. اما بهتدريج اين ساز تكميل شد و به شكل امروزين خود درآمد كه در آن از سيمهاي فلزي كه بر روي خركهاي چوبي متعددي واقع در چپ و راست ذوذنقه كشيدهميشوند. برخي نوشتهها ابداع سنتور را به فارابي نسبت دادهاند اما شواهد تاريخي و حفاريهاي باستاني نشان ميدهند كه در زمان تمدن بابل و آشور از سنتور استفاده ميكردهاند و در آن زمان توسط تسمهاي مهار ميشده و بهصورت ايستاده آن را مينواختند. همچنين، مسعودي در كتاب خود چنين نوشتهاست كه سنتور يكي از سازهاي پرطرفدار در زمان ساساني بودهاست. در دوره قاجار و در زمان ناصرالدينشاه نوازنده برجسته و چيرهدستي به نام محمدحسنخان در مجالس جشن و شادي دربار حضور داشته و به خاطر مهارت عجيبي كه در سنتورنوازي داشته همه او را سنتورخان ميناميدند. شاگردي با استعداد و چيرهدست بهنام مجمدصادقخان از وي به يادگار ماند كه بعدها او را سرورالملوك لقب دادند و يكي از نويسندگان آن زمان در يادداشتهاي دوران زندگي ناصرالدينشاه از محمدصادقخان به عنوان خداي موسيقي ياد ميكند. چندين نفر از خانواده سماعيحضور در زمان ناصرالدينشاه در كار نوازندگي چيره دست بودند. ميرزا حبيب سماعحضور فرزند ميرزا غلامحسين نوازنده و سازنده كمانچه بود و نسب او به كريمخان زند ميرسيد اما ناصرالدينشاه لقب سماعيحضور را به وي داده بود همچنين به خاطر ورزشكار بودن وي به او لقب شجاعالملك لقب داده بود. سماعي از شاگردان سرورالملوك بود و نوازنده سنتور بوده و با نواختن ضرب نيز آشنا بود. او مردي بلند قامت، سفيدروي، پهنشانه و ورزشكار و از دراويش نعمتالهي بود. مزار اين هنرمند در شهر نيشابور ميباشد. حبيبالله سماعي از چهار سالگي ضرب مينواخت و مباني موسيقي و نواختن را از پدر يادگرفت و در 10 سالگي به خوبي سنتور مينواخت. اگرچه او به لباس نظامي عشق ميورزيد و تا آخر عمر در اين ضغل بود اما همه او را به خاطر نواختن سنتور ميشناسند. در سال 1319 ه . ش همزمان پس از افتتاح راديو تهران حبيب جزو اولين گروه نوازندگاني بود كه هر هفته در راديو برنامه اجرا ميكرد. مهندس قباد مظفر، مرتضي عبدالرسولي و نورعليخان برومند از جمله شاگردان بهنام وي بودند كه استاد نورعلي برومند يكي از برجستهترين رديفدانان زمان خود بود. مهدي ناظمي سازنده نامي سنتور ايران از محضر حبيب بهره برده و راهنماييهاي وي را چراغ راه كرده بود تا توانست به مقامي آنچنان ارزشمند برسد. حبيب سماعي در تاريخ 1325 در سن چهل سالگي چشم از جهان فروبست و او را در مقبره ظهيرالدوله در ميدان تجريش تهران دفن كردند. استاد ابوالحسن صبا يكي ديگر از نامآوران عرصه سنتورنوازي است كه در سال 1281 ه . ش در تهران متولد شد. پدر وي كمالالسلطنه علاقه وافري به موسيقي داشت و در منزل خود مجالس ساز و موسيقي برپا ميكرد و استاد در اين مجالس با درويشخان و ديگر هنرمندان عرصه موسيقي آشنا شد. ابتدا ساز سهتار را يادگرفت و بعد نواختن ضرب را از نديمة عمهاش فراگرفت و پس از آن نواختن سنتور را از علياكبر شاهي معروف به آبدارخانه فراگفت. صبا با شنيدن صداي سنتور سماعي شيفته كار او شد و او را به همكاري با راديو فراخواند و براي او كلاسي داير كرده و شاگرداني فراهم كرد. پس از مرگ حبيب، صبا توجه خاصي به سنتور نمود و دو خدمت بزرگ وي در عرصه سنتور به يادگار ماند. اول آنكه وي شيوه نوازندگي و تكنيك و مضرابها را آنطور كه از استاد جبيب درك كرده بود ثبت كرده و به صورت مكتوب در دسترس همگان قرارداد و خدمت دوم وي ترويج ساخت صحيح سنتور بود كه اين خدمات در مجموع باعث فراگير شدن سنتور گرديد. استاد ابوالحسن صبا نوشتن نت براي سنتور را آغاز كرد. آواز سهگاه و شور را به ترتيب براساس سبك حبيب سماعي و سبك آقاحسنعلي استاد براي سنتور نوشت. وي در سال 1328 اولين رديف سنتور را با نت نوشت كه در چهار جلد در دسترس علاقهمندان قرار گرفت. وي در شب جمعه بيست و نهم آذرماه 1336 چشم از جهان فروبست. بعد از استاد صبا، اساتيد ديگري چون مجيد كياني، فرامرز پايور، دكتر داريوش صفوت، ارفع اطراتي و ... به نواختن سنتور عشق ورزيدند و عمر خود را در اين راه صرف كردند. سهم بهسزايي در آمزش سنتور داشتند و كتابهاي متعددي در اين مورد از خود به يادگار گذاشتند. ساز سنتور از ايران به ديگر كشورها برده شدهاست. از جمله كشورهايي نظير عراق، هند، چين، تركيه، مصر، يوگسلاوي، چكسلواكي و آلمان را ميتوان نامبرد. البته ساختمان سنتور در كشورهاي ديگر از نظر شكل ظاهري، تعداد خركها، اكتاو و رنگ صدا با نوع ايراني متفاوت است اما مكانيسم اجرا و نواختن آن بهوسيلة مضراب و مشابه همان روش اجراي ايراني است. نظرات شما عزیزان:
|
|||
|